پاسدار شهید سید علی‌اکبر حجازی؛ از گلوگاه مازندران تا سیدصادق عراق

پدرم از بندرعباس برایش كت‌وشلوار آورده بود. یك روز كه نیازمندی از بندرگز را دید، او را به خانه آورد و از او با چای و غذا پذیرایی كرد. کت و شلوار را هم به او هدیه داد!

کمربند مشکی تکواندو داشت. از جبهه كه می‌آمد، به كوهستان می‌رفت و وقت خود را صرف آموزش نظامی سپاه می‌كرد. البته هر بار كه به جبهه می‌رفت، چون به خط مقدم علاقه‌مند بود، اكثراً مجروح می‌گشت!

در همه کارهای خانه کمکم می‌کرد. شب‌ها که از خواب بیدار می‌شد و می‌دید دارم بچه را آرام می‌کنم، او را از دستم می‌گرفت و می‌گفت: تو برو استراحت کن. حالا نوبت من است که بچه را نگهدارم.

سیدعلی‌اکبر حجازی در سپاه پاسداران گلوگاه، به فعالیت‌های فرهنگی و ورزشی مشغول شد. در رشته رزمی تكواندو موفقیت چشمگیری داشت؛ تا جایی كه توانست با پشتكار و علاقه‌اش، موفق به دریافت كمربند مشكی شود.

در وصیتش نوشته بود:

امروز باید از اسلام عزیز دفاع کرد. ما باید با سلاح متکی به #ایمان بجنگیم زیرا با ایمان است که رزمندگان اسلام به پیروزی‌های چشمگیری دست می‌یابند. #پروردگارا! تو خود آگاه هستی که تنها برای تو و برای اسلام تو قدم در این راه نهاده‌ام و لباس سبز شهادت سپاه را بر تن کرده‌ایم و برای اینکه این جامعه را #زمینه‌ساز مهدی (عج) گردانیم به پا خاستیم نه برای هوا و هوس و نه برای مقامی و یا چیز دیگری. بارالها! تو خود آگاه هستی که هدفم جز تو کسی نیست.»