محل تبلیغات شما

#امام_‌ای
شنیده نشد که خانواده‌ شهیدی بی‌تابی و ناشکری کند. البته گریه کردن ایرادی ندارد؛ امّا ناشکری نکردند. برای خدا دادند و این، آن چیزی است که مردان بزرگ عالم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. زمانی من به #مازندران آمدم. در یکی از شهرهای مازندران، بعد از سخنرانی، وقتی می‌خواستم سوار اتومبیل شوم، دیدم خانمی به اطرافیان اصرار می‌ورزد که با من صحبت کند. گفتم که بگذارند بیاید. خانم جلو آمد و گفت: پسر من در دست بعثی‌ها #اسیر بود. همین چند روز قبل به من خبر دادند که او زیر #شکنجه کشته شده است. شما که به تهران رفتید، از قول من به #امام سلام برسانید و بگویید: پسر من فدای شما؛ من ناراحت نیستم.
این جمله را در همین مازندران -در بابل یا ساری، یادم نیست- خانمی به من گفت.
وقتی در تهران مطلب را به امام گفتم، آن مرد با عظمت و با ابهّت و آن کوه صبر و حلم، چنان در هم و منقلب شد که تعجّب کردم!» 
بیانات در حسینیه‌ عاشقان کربلا» در ساری ۱۳۷۴/۰۷/۲۲


با یاد #شهدا تازه بمانید:

وقتی امام از جمله آن زن مازندرانی منقلب شد

شهید صفرعلی عنایتی

طلبه شهید ناصرالدین متاجی امیررود

امام ,مازندران ,دادند ,خانمی ,جمله ,منقلب ,خانمی به ,به امام ,پسر من ,منقلب شد ,به من

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

anbotakirk innegimu icnoetrafmen 1472 مطالب خواندنی.... ایران نوین ثبت دشتک چهارمحال بختیاری گروه کوهنوردی طلوع ایثار nandiacrinnart فصل ۷